/قسمت 2/
امام علیه السلام حتی اگر در عاشورا سخنی از توحید نگفته باشد و اگر پرنده ی « الهی رضاً برضائک صبراً علی قضائک، لا معبود سواک » از بام حنجره درد آلوده اش به سوی ملکوت اعلا پر نکشیده باشد ؛ حضورش در عاشورا توحید محض است.
سروش عشق از نای خون آلوده ی او سروده ی « لیرغب المومن فی لقاء ربه محقاً » سر می دهد و سر بریده اش حتی در زیر ضربات چوب های خیزران برای دشمن تداعی معاد می کند.
امام علیه السلام مفسر و مبین عدل خداوند است. درد جانگداز حسین علیه السلام « إن الحقّ لا یعمل به » است و غم جگر سوز او « إن الباطل لا یتناهی عنه ».
زمان و حرکت حسین علیه السلام به کربلا ، زمانی است که مردم به طواف بیت الله مشغولند و اگر پیشاپیش مردم هم چنان برگرد کعبه می گشت امامت را مطرح نکرده بود.
او زمانی مردم را به میدان کارزار می خواند که خیل مردمان به طواف کعبه مشغولند و او زمانی فریاد « هل من ناصر ینصرنی » سر می دهد که هنوز عده ای در حرم خداوند اند و این بدان معناست که :
اگر اعتقاد به ولایت ائمه اهل بیت علیهم السلام نباشد و اگر پیروی از امامتشان نباشد گشتن برگرد خانه خدا هم عبث است، بیهودگی است.
یعنی بی اعتقاد به مهدی صاحب الزمان علیه السلام ، طواف کعبه هم حتی بی ثمر است.
من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه پس در کربلا توحید را خوب نظاره کن فرصت مانند ابر در حال گذر است ، هر لحظه دارد ما را به سوی خود فرا می خواند چشم فکرت را به سوی حسین متوجه کن . کعبه واقعی را پیدا خواهی کرد .
آری این صدای مهدی صاحب الزمان سلام الله علیه است...
+ منبع نزد نگارنده محفوظ میباشد.