اسحاق بن حوبه / حویه / حوی / حنوه / حیوه حضرمی
پس از شهادت سیدالشهدا (سلام الله علیه) ، عمر سعد (لعنت الله علیه) از سپاهیانش پرسید که چند نفر حاضرند سواره بر پیکر آن حضرت بتازند ، 10 نفر که همگی زنا زاده بودند (1) برای این رفتار وحشیانه داوطلب شدند.
یکی از آنان اسحاق بن حوبه حضرمی بود (2).
او که در برابر ابن زیاد (لعنت الله علیه) با افتخار ماجرای این گستاخی را تعریف کرده و از او جایزه گرفته (3) ؛ پیراهن امام (ع) را از تن مبارکشان در آورده است (4).
اسحاق به محض آنکه پیراهن امام (ع) را بر تن کرد ، مبتلا به پیسی شد و تمام موهایش ریخت (5).
مختار که قسم خورده بود به سرعت انتقام خون سیدالشهدا (سلام الله علیه) را بگیرد با سپاهیانش ، قبل از دیگران به سراغ این 10 نفر رفته و آنها را دستگیر می کند (6).
مختار دستور می دهد ، آنان را که به شکستن دنده های سیدالشهدا (سلام الله علیه) با سم اسبانشان ، افتخار می کردند ؛ به پشت خوابانده و با میخهای آهنین دست و پایشان را به زمین بچسبانند.
سپس سپاهیان را گفت که به مانند خودشان آنقدر با اسبانشان بر آنان بتازند که اعضای بدنشان از هم گسیخته گردد.
پس از آن هم مختار دستور داد جنازه های آنان را سوزاندند (7)...
1- لهوف ، ص 182 و 183 - مثیر الاحزان ، ص 79
2- فخری منتخب طریحی ، ج 2 ، ص 456 - حاشیه وقعه الطف ، ص 258 - مقتل الحسین (ع) ، ص 202 - المناقب ، ص 337
3- لهوف ، ص 182 و 183
4- لهوف ، ص 178 - الثاقب فی المناقب ، ص 337
5- لهوف ، ص 178 - مثیر الاحزان ، ص 76 - الثاقب فی المناقب ، ص 337
6- مدینه المعاجز ، ج 4 ، ص 90
7- بحارالانوار ، ج 45 ، ص 374 - مدینه المعاجز ، ج 4 ، ص 90 - مثیر الاحزان ، ص 79
+ منبع نزد نگارنده محفوظ می باشد.