سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جهان اسلام

 وقتی که به دنیا آمد ، مادرش دست هایش را به سوی آسمان بلند کرد و با صدای لرزان گفت : « الهی شکرت ! ». صورت زیبایی داشت ، اسمش را مصطفی گذاشتند.

او در سال 1311 در تهران ، خیابان 15 خرداد فعلی ، بازار آهنگران ، سرپولک ، متولد شد. تحصیلات خود را در مدرسه ی انصاریه ، نزدیک پامنار آغاز کرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند. از 15 سالگی در درس تفسیر قرآن مرحوم آیت الله طالقانی در مسجد هدایت ، و در درس فلسفه و منطق استاد شهید مرتضی مطهری (ره) شرکت کرد و مهندسی الکترو مکانیک را در دانشگاه تهران گذراند.

در سال 1337 با استفاده از بورس تحصیلی دانشجویان ممتاز ، به آمریکا اعزام شد. در آمریکا با همکاری بعضی از دوستانش ، برای اولین بار ، انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایه ریزی کرد. به همین دلیل بورس تحصیلی اش از سوی رژیم شاه قطع شد.

پس از قیام 15 خرداد 1342 به خاطر حمایت از رهبری حضرت امام خمینی (ره) ، راهی مصر شد و به مدت 2 سال ، سخت ترین دوره های چریکی و پارتیزانی را آموزش دید و بعد برای ایجاد پایگاه چریکی مستقل ، برای تعلیم مبارزان ایرانی رهسپار لبنان شد. در آن جا به کمک امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان ، سازمان « امل » را بر اساس اصول و مبانی اسلامی پی ریزی کرد و پرچم تشیع را در برابر صهیونیزم اشغال گر به اهتزاز در آورد.

شهید مصطفی چمران با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران ، بعد از 21 سال ، به وطن بازگشت و همه ی تجربیات خود  از جمله تجربیات انقلابی و علمی ، را در انقلاب گذاشت.

با به وجود آمدن قضیه ی شهر پاوه ، به فرمان حضرت امام خمینی (ره) به عنوان فرمانده به آنجا رفت و شهر را از چنگال دشمنان اسلام و انقلاب رهانید. بعد از بازگشت به تهران ، از طرف بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران ، حضرت امام خمینی (ره) ، به سمت وزارت دفاع منصوب گردید. شهید دکتر چمران در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی ، از سوی مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد.

با شروع جنگ تحمیلی ، ستاد جنگ های نامنظم را در اهواز تشکیل داد ، و خود فرماندهی آن را به عهده گرفت و طرح تسخیر دهلاویه که فرماندهی اش را یکی از یاران نزدیک او به نام ایرج رستمی به عهده گرفت ، خود عملی ساخت. بعد از به شهادت رسیدن شهید ایرج رستمی ، فرمانده دیگری را برای آن منطقه در نظر گرفت و با او به سوسنگرد رفت.

در آنجا بعد از سرکشی به سنگرها ، هنگامی که روی خاکریز ایستاده بود و منطقه را به فرمانده جدید نشان می داد ، ترکش خمپاره ی دشمن به پشت سرش اصابت کرد. در بیمارستان سوسنگرد کمک های اولیه انجام شد و آمبولانس به طرف اهواز شتافت ، ولی افسوس که فقط جسم بی جانش به اهواز رسید و روح بلندش به سوی محبوبش پرواز کرد.







 منبع  [با کمی تغییر] : کتاب پاوه سرخ - داوود بختیاری دانشور - نشر شاهد

 

 

نوشته شده در : 14 مهر 1389


ارسال شده در توسط یک مسلمان